امیر رضاامیر رضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

امیررضا جون نفس مامان وبابا

سال نو مبارک

زلال ترین شبنم شادی را همیشه بر لبانت آرزو دارم نه برای امروزت ، بلکه برای فردای هر روزت . . . سال نومبارک سلام گل پسرم عزیز دلم امیدوارم هر روزت بهتر از دیروز و هر سالت بهتر از سال قبل باشه.  امروز اومدم تبریک سال جدید رو به شما و دوستهای گلت بگم و قول می دم که بزودی بیام و جبران این مدت کم کاری توی وبلاگت رو انجام بدم و خاطرات قشنگت رو برات ثبت کنم.   ...
18 فروردين 1395

نصف تاریخ عاشقی آب است

نصفِ تاریخ عاشقی «آب» است قصه‌هایی عمیق و پراحساس قصه‌هایی پر از فداکاری قصه‌هایی عجیب، اما خاص   قصۀ آبِ چشمۀ زمزم زیرِ پاکوبه‌های اسماعیل قصۀ نیل و حضرت موسی قصۀ آن گذشتنِ حسّاس   قصۀ حفظِ حضرت یونس توی بطن نهنگ، در دریا یا که نفرینِ نوحِ پیغمبر بر سرِ مردمِ نمک نشناس   قصۀ ظهر روز عاشورا بستنِ آب روی وارثِ آن کربلا بود و یک حرم، تشنه کربلا بود و حضرتِ عباس   بین افسانه‌های آب و جنون قصۀ تازه‌ای اضافه شده : قصۀ بیست و هفت ساله‌ای از صد و هفتاد و پنج تا غواص… سلام عزیز دلم این پست برای روزهایی بود که فکر می کنم دل ت...
3 آبان 1394

روزهای آبیه آبی

سلام به گل پسر عکس هایی از دوبار رفتنمون رودخونه توی تابستون گل پسر از آب سرد خوشش نمیاد و کلا تو ارتفاعه                                                                                                  گل پسری در ...
19 مهر 1394

جشن نیمه شعبان و تولد گل پسر

سلام گل پسر                        شرمنده که بازم دیر اومدم ولی بالاخره اومدم امسال هم جشن تولدت رو چند روز زودتر گرفتیم بخاطر ماه رمضون و اینکه درست روز تولدت عروسی دعوت بودیم به همین دلیل همزمان با جشن نیمه شعبان شد تولدت که تعطیل هم بود و کلی بابا کمکم کرد از یکی دوماه قبل از تولدت بابا همش می گفت امسال از زودتر کارهات رو شروع کن لحظه 90 نشه هول هولکی بشه منم کلی فکر کردم و باتوجه بعلاقه شدیدت به بره ناقلا تم امسالت رو بره ناقلا انتخاب کردم و هر وقت می رفتم بیرون یه تیکه از وسایل رو می خریدم کلی گشتم دنبال بشقاب و...
9 مرداد 1394

وروجک بلای من

سلام گل پسرم قربونت برم  که روز بروز داری بزرگتر می شی و خیلی از کارهات هم هزار ماشالا از سنت بزرگتره .کلی از حرفهات هم همینطوراونقدر شیرین حرف می زنی که محکم بغلت می کنم و بوسه بارونت می کنم . چند روز پیش خیلی سرگرم کارهای خونه بودم صدام کردی گفتم چی شده گل پسرم ؟ گفتی مامان بیا یه صحبتی باهات دارم! گفتم جون دلم چی می خوای بگی گفتی مامان بیا یکم باهام حرف بزن دلم برات تنگ شد                                                   ای قربون دل کوچولوت برم یبار دیگه خیلی داشتی اذیتم می کردی من...
9 مرداد 1394