یک قدم مانده تا تماشای بهار...
سلام گل همیشه بهارم دیگه چیزی تا بهار نمونده و به احتمال زیاد این پست آخرین پست سال 92 باشه فکر نکنم توی چند ساعت باقی مونده بتونم یه پست دیگه برات بزارم البته خدا رو چه دیدی یهو جو بگیردمون یه پست بزنیم
اول از همه که 21 ماهگیت مبارک نفسمعسل مامان این دومین نوروزِ که تو کنار ما هستی و ما خیلی از وجودت خوشحالیم
با تو بهار رنگ و بوی دیگه ای داره و قشنگ تر از همیشه شده گل پسر بهاریم
راستی گل پسرم به زبان انگلیسی علاقمند شده و مامانی سعی می کنه کلماتی رو که تلفظش برات آسون باشه یادت بده که شما هم هزار ماشالله سریع یاد می گیری البته به زبون خودت می گی که خیلی هم شیرین تره چند روزبیشتر نیست و شروع کردی و تا الان این چند کلمه رو یاد گرفتی
نی نی بی بی
توپ بال
گربه دت(کت)
هاپو داگ
پسر بوییی(بوی)
چای دی(تی)
ماشین کار
انقدر کلمات رو شیرین ادا می کنی بعضی وقتها اونقده محکم بوست می کنم و می چلونمت تا فریادت در میاد
اما دایره لغات فارسیت البته چون وسیعه هر چی تو ذهنم بیاد می نویسم
مامان -بابا- باجون(باباجون)-آجون(آقاجون)-عییز(عزیز)-عمه (عمه و خاله و هر خانمی )-عوو(عمو )-
عمو ممد-نوانه(خاله سمانه)-کوتر(کوثر)-هدی-دادا(داداش) -آجی (البته این کلمه جدیدا و با تلاش یکروزه آجی فاطمه به این کلمات اضافه شده)-امین-امیری(امیررضا)-ممد(محمد)-طا (طه) -
حموم -آب تنی -آب باجی(آب بازی)-توپ-باتی(باتری)-باجی (بازی)-نی نی -دوو(هرگونه نوشیدنی بجز
آب)-گبه(گربه و چند تا جک و جانور دیگه)-هوو(هاپو)-آهو- جوجه-بدوبدو(پرتقال)-منون(ممنون)-بشیده(ببخشید)دوجه(گوجه و خیار شور و ترشی)-نون-لب تاب-تاب تاب-آتاب(آفتاب)-جیش-لالا-بیا- بدو- بده من -برو-خو تو دته(خوب تو چته)-اتا(اتاق)-اتا بالا (اتاق بالا)-آینه(آیینه)و ... که الان دیگه تو ذهنم نیست
اما جالب اینجاست که با اینکه هنوز کامل نمی تونی حرف بزنی و جمله به کار ببری اونقدر قشنگ یه ماجرا روتعریف می کنی با حرکاتت که همه منظورت رو متوجه می شن نفسم
این چند وقته هم که حسابی درگیرخونه تکونی بودیم و تو پست قبلی معلومه که شما چقدر کمک کردی و دست تنها خونه رو تمییز کردی برام (آره جون خودم)
ما که هر دیواری رو تمییز کردیم باز فرداش اثرات دست قشنگت معلوم بود .
هر وقت حسابی به پر و پام می پیچیدی منم یه دستمال می دادم دستت و می گفتم امیری خونه رو تمییز کن شما هم ذوق زده همه جا دستمال رو می کشیدی و در نهایت هم میومدی می زدی به دست و پای من و حسابی گرد گیریم می کردی
این عکس موقع خونه تکونی گرفتیم وقتی بابایی از زیر کار در می رفت و با شما بازی می کرد
تفنگت هم که معلومه شیر آبپاشه دیگه
اینم یه بازی دیگه پدر و پسر
قایم شین الان امیری پیداتون می کنه
قبلا فسقلی رو التماس می کردیم با تلفن صحبت کنه حالا التماسش می کنیم تلفن رو دست ما بده ببینیم کی تلفن زده
این توپ بیچاره هم بعد از مدت ها قایم شدن بالاخره از دست دندون های امیر خان جون سالم بدر نبرد
یه لحظه که غافل شدم همه جوها رو روی زمین پهن کردی حالا مثلا داری برام جمعشون هم می کنی
این عکسم دلم نیومد برات نزارم
دو قدم مانده به خندیدن برگ
یک نفس مانده به ذوق گل سرخ
چشم در چشم بهاری
دیگر تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تان . . .
عید نوروز بر شما مبارک
پیشاپیش