امیر رضاامیر رضا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

امیررضا جون نفس مامان وبابا

لحظه های دوست داشتنی

1393/2/26 2:53
نویسنده : مامانی
827 بازدید
اشتراک گذاری

  خوب است و قشنگ این که دلگیر شویم ، در دام دل شکسته زنجیر شویم
 ای عشق همیشه از خدا میخواهم ، کنار من باشی و پا به پای هم پیر شویم
  همسر عزیزم روزت مبارک و همینطور به روایتی سالگرد ازدواجمون
محبت

سلام مرد کوچولوی مامان روز شما هم مبارک محبت

23 ماهگیت هم مبارک نفسم بوس

عزیز دلم چند وقتیه دیر به دیر میام وبلاگ به همین خاطر یکسری از مطالب که کلا فراموشم می شه یک سری هم درهم و برهم و پس و پیش دیگه به بزرگی خودت ببخش چشمک

چون بعد از مدتی تونستم عکس ها روی گوشی رو بندازم  روی لب تاب از روی عکس ها به نوبت مطالب رو می زارم

این عکس ها  رو تقریبا اواسط فروردین شکار کردم

اگه گفتی این چیه؟؟؟؟

یه روز که کلی کار داشتم یکم سالاد ماکارونی گذاشتم توی بشقابت و گفتم امیر برو بشین بخور تا مامان کارهاش رو انجام بده بعد از چند دقیقه اومدم سراغت دیدم بلهههههههههه بجای اینکه بخوری بقول خودت هو هو درست کردی 

اینم هو هو از جنس دیگه خندونک

 

نمایی از هنرمندی پسری با شیشه های ترشی (به قول خودش گوجه)

و اما اینکه یادگرفتی حسابی رو اعصابم بری با این شیشه های تو یخچال منم که حسااااااااااااااسکچل

اینهم یه روش دیگه برای حرص دادن منگریه

حالا هر کی ببینه می گه چرا در کمد رو قفل نمی کنین که حرص نخورین

اما باید عرض کنم که مثلا در بوفه قفله ولی وروجک یه روش کاملا تخصصی بلده برای بازکردنشکچل

مادر نشکونی ظرف و ظروفم رو بعدا می خوام به عروسم بگم اینا مال جهیزیمهخندونک

 

اینم یه پسر کاکل به سرقه قهه

 

فسقل خان در حال شکار مورچه با قاشق خندونکحالا خوبه کارتن مورچه خوار رو ندیدهقه قهه

 

نفس مامان در حال تماشای کارتن  تام و جریمحبت

اون شیشه هم نتیجه تلاش های چند هفته  گذشته برای خوردن شیر پاستوریزه و یک قدم رفتن به سمت  از شیر گرفتن فسقل خان که هیچ وقت هم تا آخر شیشه نمی خوره و دوباره میاد سراغ به قول خودش( می )خوردنغمگین

و اینهم یه پسر خوشتیپبوس

گل پسری تیپ زده بریم جشن نامزدی داداش امین (پسر عمه افسانه)

مبارکت باشه داداشیجشن

به نظرتون الان ساعت چنده که امیررضا خان داره با تبلت بازی می کنه ؟؟؟

دقیقا ساعت 4:30 دقیقه صبح

عشق به تبلت (به قول خودش تبتی)

و اما ماجرای این عکس هم برمی گرده به تولد دختر خاله نازنازی امیر خان .

چون خاله جون دیر وقت مجبور شد بره بیمارستان و داداش میثم هم خواب بود و صبح زود هم باید می رفت مدرسه از ما خواهش کرد بریم خونشون و  این عکس رو هم وقتی مامان جون زنگ زدو گفت نی نی کوچولو دنیا اومده و فسقل خان هم با صدای تلفن بیدار شد و یکراست رفت سراغ تبلت داداشی انداختم .

اینم عکس فاطمه زهرا خانم محبت

در ضمن چون مامان جون خیلی خسته شده بود و خاله هم باید می موند بیمارستان من بجای مامان جون صبح رفتم و شما هم موندی پیش بابا و بعد رفتی پیش عزیز و عمه و کلی زحمتشون دادیم و البته کلی هم تعریفت رو دادن که اذیت نکردی و بی تابی هم نکردی و پسر خوبی بودی و یکبار هم که زنگ زدم اونجا گوشی رو گرفتی و باهام صحبت کردی و همینطور  ناخوداگاه اشکام سرازیر می شدن  و کلی دلم برات تنگ شده بود هر بار می گفتی مامان بغضم بیشتر می شد آخه تا حالا بیشتر از یکی دو ساعت از هم دور نبودیم خلاصه کلی آقایی کردی و تا بعدازظهر زیاد بهونم رو نگرفتی ولی همین که پامون رسید خونه خلاصه جبران چند ساعت دوری رو درآوردی و مثل سنجاق قفلی چسبیدی بهم و تا تونستی شیر خوردیبغل

 

پسندها (4)

نظرات (6)

✿مامان شقایق✿
26 اردیبهشت 93 16:44
سلام خانمها خانمها چه عجب بلاخره اومدی تنبل خانم عزیزم پست خیلی عالی بود وقتی داشتم میخوندم همش یاد کارای آوینا میافتادم اخه اونم همش در فریزه برای یخ یا در کابینتا رو باز میکنه و لیوان برمیداره و مثل گل پسری اگر مورچه ببینه دنبالش راه میافته یا بگیرتش خدا جفتشون حفظ کنه راستی قدم فاطمه زهرا نازم مبارک باشه
مامانی
پاسخ
سلام خانمی ممنون گلم وای از دست این وروجک ها ولی خداییش با این که بعضی وقت ها عصبانی می شم در حالت عصبانیت هم قربون صدقه خرابکاریهاش می رم
مامانه بهار
27 اردیبهشت 93 17:05
پس حسابی شیطون شدی واسه مامانت گل پسر حالا دیگه ماشالله مرد شدی نباید می می بخوری عزیزممممم انشالله همیشه شاد باشی
مامانی
پاسخ
نه خاله جون من اصلا شیطون نیستم فقط یکم زیاد وروجکم سعی خودم رو دارم می کنم ولی نمی شهههههههههههههههههههههههه ممنون خاله مهربونم
متین
27 اردیبهشت 93 17:24
سلام امیری امید وارم حالت خوب باشه راستی تبلتت مبارک باشه به ارزوت رسیدی کاره خودت را کردی
مامانی
پاسخ
سلام آجی متین خوبم ممنوندست رو دلم نزار اون که تبلت داداش میثمهنوز نتونستم کلاه سر بابایی بزارم برام تبلت بخره
مامان امیـــرحسیــــن
27 اردیبهشت 93 18:54
ماشالا خاله اينقدر مامانتو اذيت نكن!! ماماني شما هم بي خيال جهيزيه شو!! با اين بچه هاي شيطون همين كه سالميم و سالم اند كافيه!! سالگرد ازدواجتون مبارك
مامانی
پاسخ
نه خاله جون اذیت کجا بود مامانم خودش یکم حساسه ای خواهر اگه پز جهیزیه رو ندم پس پز چی رو بدم البته !البته!خدا رو شکر ممنون عزیزم
عمه عاطی
29 اردیبهشت 93 9:53
فدات بشم گل پسرم که انقدر خلاق و بامزه و خوردنی شدی ..... اون عکست که میخای بری مراسم داداش امین انقدر خوش تیپ شدی یه لحظه فکر کردم خود دامادی وروجکم ......
مامانی
پاسخ
خدا نکنه عمه جون عمه جون دارم تمرین می کنم واسه مراسم خودم آخه خواستگار زیاد دارم البته خودت که می دونی قصد ادامه تحصیل دارم
سپیده..مامانه پارسا
29 اردیبهشت 93 14:47
ماشالا بچه ها چه زور بزرگ میشن با شیطنت هاشون..الهییییییییییی
مامانی
پاسخ