مرد کوچولو 20 ماهه شده
سلام کوچمولوی خودم قربونت برم قند عسلم که تند تند هزار ماشالله بزرگ می شی والا نمی دونم چطور 9 ماه بارداری انگار عقربه های ساعت جون نداشتن حرکت کنن هر روزش اندازه هزار سال می گذشت ولی حالا مثل برق و باد می گذره و 20 ماه از داشتن جواهری مثل تو می گذره و انگار همین دیروز بود که تو رو برای اولین بار بغل کردم بعضی وقت ها دوست دارم زمان از حرکت بمونه تا از این لحظات زیبا بیشتر استفاده کنم آخه دوران کودکی بچه ها خیلی قشنگه.
قند عسلم یادم رفت بگم 20 ماهگیت مبارک عزیز دلم . بازم یکم دیر اومدم اونم بخاطر اینترنت که بعضی وقت ها همچین لج آدم رو در میاره حداقل قطع نیست که بگی قطعه ولی هیچ گونه واکنشی نشون نمی ده
از کارهای قشنگت بگم که ماشالله یکی دو تا نیستن نصفشون رو هم تا بیام ثبت کنم یادم می ره پیر شدم دیگه مادر
اول از همه بگم که چند هفته پیش بازم یکم تب داشتی و تا صبح ناله می کردی و همش تو خواب می گفتی نُمانه(خاله سمانه) وا عجبا از بچه های این دوره زمونه یکی دیگه بزرگشون می کنه تو هذیون گفتن هم یکی دیگه رو صدا می کنن (البته این مطلب رو ننوشتم واسه یادآوری مریضیت هان .بیشتر این مطلب رو واسه دل خاله نوشتم تو غربت بدونه به یادشیم و دیگه سال نو هم نزدیکه و بدونه چقدر دوستش داری شاید یه عیدی تپلی هم در نظر بگیره فقط خاله جون صفرهاش زیاد باشه)
راستی چند وقت پیش آقا جون و عزیز جون تهران رفته بودن برای عمل چشمشون و این سوغاتی قشنگ رو برات گرفتن قربونت برم که تشکر هم کردی و گفتی: منون (ممنون) شما و بابایی هم کلی باهاش سرگرم می شین
و اما مرد کوچولوی ما از حالا رشته ورزشیش رو انتخاب کرده و بدون مربی و اینکه از کسی یاد بگیره حرکات ورزشی انجام می ده
این از 180 زدن پسر که تقریبا منهای 100 شده
ولی خداییش بعضی وقتها نسبتا حرفه ای 180 می زنی
اینم یه حرکت دیگه و حفظ تعادل
و حالا اگر تونستسین حدس بزنید این چیه
؟
؟
؟
؟
؟
؟
؟
؟
بلللللللللللللللللللللله این یک رخت آویز متحرکه
وقتی بابایی از بیرون اومده بود و امون نمی دادی لباس هاش رو عوض کنه اینطوری سرگرمت کرد تا تعویض لباس کنه
ودر آخر این چوب رختی محترم از سنگینی لباس ها در رفت
وقتی جارو برقی از توی کمد انباری بیرون میاد امیری میره جاش که جاش خالی نباشه
قربونت برم عسلکم بعضی وقت ها کلافم می کنی که گل سر یا کش موهان رو به سرت بزنم شما هم که ماشالله زلفات بللللللللللللللللللللللند حالا منم می مونم چطوری ثابتش کنم رو سرت که دادت در نیاد که ناچارا اینجوری کش مو به سرت می زنم خخخخخخخخخخخخ
پسرم شبیه پرنسس ها شده نه
و در نهایت امیری سرش رو تو کلاه بزرگترها می کنه