امیر رضاامیر رضا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

امیررضا جون نفس مامان وبابا

15 ماهه شده گل پسرم

1392/7/2 3:05
نویسنده : مامانی
396 بازدید
اشتراک گذاری

در کوی رضا سرود جان می‌شنوم
آواز پر فرشتگان می‌شنوم
بنشسته به هر کرانه پاکان به دعا
لبیک خدا از آن میان می‌شنوم
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد

گل پسرم ،قند عسلم  میلاد امام رضا و 15 ماهگیت مبارک .

 

ببخشید که بازم تاخییر داشتم خودت می دونی دیگه تا شما بیدار باشی نمی شه سراغ لب تاب اومد .

ماهگرد 15 تولدت مصادف شد با میلاد آقا امام رضا .عجب روز خوبی دقیق با میلاد صاحب اسمت.امیدوارم که زیر سایه لطف آقا امام رضا بتونیم درست وشایسته تربیتت کنیم.

قربونت برم این ماه هم درگیر دندون در آوردن بودی و دوباره کلی وزن کم کردی . الهی دورت بگردم وقتی رفتیم بهداشت برای چکاب متاسفانه این ماه منحنی رشدت ثابت شده بود .از وقتی که دنیا اومدی با اینکه ریزه میزه بودی ولی هر بار منحنی رشدت صعودی و عالی بود ولی اینبار حسابی اعصابم به هم ریخت آخه هرچی که من تلاش می کنم تا یکم دوباره وزن بگیری بازهم اسهال می شی واسه دندونات و دوباره وزن کم می کنی. انشالله زودتر همه دندونات دربیان تا انقده اذیت نشی نفسم.

اما کارهایی که انجام می دی .

نماز خوندنت که پیشرفت کرده و رکوع وسجده رو خوب انجام می دی و دهنت رو هم مرتب به نشانه ذکر گفتن تکون می دی.

هر وقت که  اسم کسی رو بهت می گیم و می گیم کجاست نگاش می کنی و می گی (اییید) و اگر که تو جمع نبود دستت رو می بری عقب و می گی (رههههههه)یعنی رفت.

خیلی کلمات رو هم می تونی تکرار کنی که تو یه پست دیگه برات می زارم.

از خود شیرینیهات بگم که اونقده خوب بلدی که همه می گن کارهات دخترونن از بس خودت رو برامون لوس می کنی .ولی خداییش من عاشق این لوس بازیهاتم. 

حساب بوس کردنات که دیگه از دستم در می ره هر وقت از جفتمون رد می شی دستات رو باز می کنی و میای تو بغلمون و کلی بوسمون می کنی.چقدر هم که ما کیف می کنیم .ماچ

حسابی هم که ددری تشریف داری و اگه یه شب خونه بمونیم بابایی مجبوره ببردت پیاده روی تا سر خیابون و شما هم با ماشین هایی که رد می شن بای بای می کنیبای بای

علاقه زیادی داری که سه شاخه تلفن رو بکشی .(ناقلا نکنه بابایی یادت داده تا قبض تلفن زیاد نیادزبان)

یه کار جالب که امروز انجام دادی دلم نیومد ننویسم برات.

صبح  تو حیاط کار داشتم و تا رفتم سمت در گریه ات دراومد که تو رو هم ببرم منم بردمت و کالسکه ات که از شب قبل تو حیاط بود گذاشتمت توش و رفتم و پیش خودم گفتم الانه که صدات دربیاد ولی با کمال تعجب دیدم ساکتی وقتی برگشتم ببینم داری چیکار می کنی دیدم که بله پسرم دوست پیدا کرده اونم از نوع مگس و داره باهاش بازی می کنه .مگسه هم انگار خوشش اومده بود رو دستت می نشست تا میومدی بگیریش میرفت رو پات و همینطور دنبال کردی تا بالاخره خسته شد و رفت و بعد تو با دستت بهش اشاره می کردی و می گفتی بیا.قربونت برم فکر کنم چند بار دیگه تو حیاط تنها باشی با تمام جک و جانورا دوست بشی خخخخخخخخنیشخند

حالا عکس ها

این کره هوش رو عمه انیس برات گرفته و تو هم خیلی دوستش داری (عمه جون دستت درد نکنه)بار اولی که می خواستی باهاش بازی کنی چون بلد نبودی و هرچی تلاش می کردی نمی تونستی شکل ها رو سرجاشون بزاری عصبانی شدی و کلی داد و بیدا کردی کم مونده بود اشکت در بیاد اما بازم علاقه داشتی ولی کم کم یاد گرفتی و الان یکی از بازی های مورد علاقت شده .قربون پسر باهوشم برمماچ

این نی نی هم اسمش امیرعلی . ما با خانواده اش قبل از اینکه شما به دنیا بیاین تو سفر عمره با هم آشنا شدیم و الان جزو دوست های خوبمونن.امیرعلی  جون1 ماه از شما کوچیکتره

 قربونت برم که خسته بودی تو کالسکه خوابیدیقلب

توی این عکس هم یه شب که رفته بودیم پیاده روی داشتی نق می زدی بابایی رسید عابر بانک رو داد دستت و گفت محکم بگیرش تو هم آروم شدی و قبض رو گرفتی و حتی با اینکه خوابت میومد بازم محکم گرفته بودیش . قربون پسر حرف گوش کنم برمبغل

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

عمه عاطی
31 شهریور 92 17:24
الهی من فدای رفت گفتنت بشم نفسم دلم واست تنگ شده ناقلای عمه


خدا نکنه عمه .ما هم دلمون تنگ شده برات
هدیه گلی
1 مهر 92 10:14
زندایی جون چرا بقیه ی شیرین کاریاشو نمی نویسی . اون روزی که موهای منو ثنا رو کشید دیدی چقدر گریه کردیم . پسر بددددد


عزیییییییز دلم از طرف من ببخشید .پسرم منظور بدی نداشت . ننوشتم بد آموزی نداشته باشه هههههههه
هدیه گلی
1 مهر 92 10:16
تازه 15 ماهگیت هم مبارک پسل داییاینم گلای تولدت


ممنون هدیه جونم ایشالله 15 ماهه بشی زودتر با هم بازی کنیم.
مامان مانلی
1 مهر 92 17:11
ماهگردت مبارک عزیزه خاله



ممنون خاله جونم
مامان مهدیار
2 مهر 92 1:27
سلام فرشته کوچولوی من

15 ماهگیت مبارک نازنینم

ماشالله به شیرین کاریات

آفرین که نماز میخونی خوشگلم

مارو هم تو رکوع و سجده هات دعا کن


ممنون خاله مهربونم .شما هم ما رو دعا کنین
بهار
2 مهر 92 3:09
سلام اگه دوس داشتین برای امیر رضا جون قالب وبلاگ با عکسای خوشگلش درست میکنم. خوشحال میشم به این آدرس سر بزنین. www.ghalebe-weblog.blogfa.com البته با قیمت مناسب تر از جای دیگه و یه کارت پستال هدیه.
مامانه پارسا
2 مهر 92 12:31



مرسی عزیزم. منم بوووووووووووووس
مامان سمانه
2 مهر 92 14:43
ایشالا صد ساله شه گل پسر!!
ببینم با سروش من دوست میشی؟


ممنون عزیزم .خوشحال شدیم سر زدین.
صد البته که دوست می شم ولی نمی دونم چرا نمی تونم وارد وبتون بشم.
مامان امیررضا
4 مهر 92 0:37
15 ماهگیت مبارک امیررضا جونی
وای که شما چقده شیطون و خوشمزه شدی
هلوی خاله



ممنون خاله جونم .
عمه انیس
4 مهر 92 12:46
سلام جیگر من
قربونت بشم که اینقد باهوشی و حرف گوش کن



خدا نکنه عمه جون.
مامان مانلی
6 مهر 92 18:19
ماهگردت مبارک عزیزه خاله



منون خاله حونی.
الهام(مامان اميرحسين)
16 مهر 92 15:21
فرشته ي كوچولو روزت مبارك...

http://www.8pic.ir/images/57581057698586571269.jpg




ممنون خاله مهربونم بووووووووووووووس