خواب ناز نی نی
امیرم می خوام برات از خواب نازت بگم که اون روزهای اول خیلی من رو ترسوند.وقتی که روز اول تو بیمارستان تو رو پیش من آوردن توی یه پارچه آبی عروسکی پیچونده بودنت تو هم برا خودت حوابیده بودی حتی وقتی لباس تنت کردن صدات در نیومد برعکس الان که نمی شه دست به لباسات یزنیم که دادت در میاد والفرار.خلاصه همه میومدن تا این شاه پسر مارو ببینن ولی برا خودت همچین خوابیده بودی که توپ هم بیدارت نمی کرد.حتی یکی دوبار پوشکت رو که عوض کردن هیچ به رو خودت نیاوردی منم مرتب از دکتر وپرستارها می پرسیدم نی نی ما چیزیش نیست که اینطوری خوابه.دکتره هم یه لبخندی می زد و می گفت پسر خوبیه می دونه مامانش درد داره نمی خواد اذیتش کنه ولی من حسابی ترسیده بودم. توی 40 روز اول حسابی برا خودت خوابیدی طوری که اگر تکونتم می دادیم بیدار نمی شدی.وای به حال وقتی حمام می کردی كاما بعد از اون کاملا برعکس شدی بیشتر بیداری تا اینکه بخوابی
چند عکس از خواب ناز نی نی
نی نی بعد از یه حموم حسابی دست به سینه خوابیده
اخم نی نی توی خواب