امیر رضاامیر رضا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

امیررضا جون نفس مامان وبابا

یه سوپرایز

1392/5/21 2:11
نویسنده : مامانی
729 بازدید
اشتراک گذاری

نفسم برات یه سوپرایز  دارم و یه سوپرایز بزرگ تر که چند روز دیگه برات می گم

سوپرایز اول : با اینکه هنوز 20 روزی به تولدت مونده و چون برای روز تولدت روز شماری می کردیم تا از خدا برای فرستادن یکی از بهترین فرشته هاش به زمین تشکر کنیم و بخاطر یه سری دلایل دیگه.... تولدت رو پیشاپیش گرفتیم

تولدت مبارک


ما توی یه زمان کوتاه تصمیم به گرفتن  جشن تولد برات گرفتیم البته کاش می شد برای وجود نازنینت هر روز تولد بگیریم و بتونیم بزرگترین و باشکوه ترین تولد دنیا رو برات بگیریم که تو قشنگ ترین هدیه خدایی و برای تشکر از خدا اگر هزاران بار سجده شکر کنیم بازم کمه.اما از تولد بگم که چه نقشه هایی کشیده بودم و می خواستم یه تم قشنگ برات انتخاب کنم حتی چند تایی رو هم دانلود کرده بودم و می خواستم از بینشون انتخاب کنم اما چون برام سخت بود انتخاب کردن از بینشون و تو هم تو سنی نبودی که علاقه به شخصیت کارتونی خاصی داشته باشی تم  کارتونی رو بیخیال شدم و تصمیم گرفتم تم اولین سال تولدت سادگی و صمیمیتش باشه تا تو هم راحت تر باشی  و مجبور نشی لباسی که توش راحت نباشی بپوشی انشالله بتونم سالهای دیگه برات جبران کنم .خلاصه یک شبه بساط تولدت رو راه انداختیم و خونه رو با بادکنک . ریسه و عکس های قشنگت تزئین کردیم و بعد هم کیکت رو از مغازه دوست بابایی انتخاب کردیم وسفارش دادیم اما انتخاب کردن کیک هم برای گل پسرم یه پروژه بود .آلبوم رو که نشونمون دادن از اول تا آخرش رو چند باری ورق زدیم چند تایی زو هم انتخاب کردیم ولی هر کدوم رو که انتخاب می کردیم دوست بابایی بنا به دلایلی ازجمله هوا گرمه این ژلست آب می شه و .... پشیمونمون می کرد تا بالاخره یکی رو انتخاب کردیم و سفارش دادیم و بعدش هم رفتم کارت تولدی رو که خودم برات البته با عجله درست کردم دادم تا چاپ کنن . صبح تولدت هم شروع به جمع و جور کردن و مرتب کردن و درست کردن وسایل پذیرایی کردم که البته عمه انیس هم کلی کمکم کرد که دستش هم درد نکنه . تا بعد از ظهر مشغول بودیم ظهر هم بعد از نهار کمی خوابیدی ولی زود بلند شدی و شروع کردی به شیطنت و دوباره بعد از ظهر هم یکم خوابیدی ولی بازهم زود بلند شدی خدا خدا می کردم تا بیشتر بخوابی تا موقع جشن تولدت خوش اخلاق باشی که متاسفانه نشد که بشه . وقتی بابایی کیک رو آورد خواستم تا از تو و بابیی عکس بگیرم ولی حاضر به عکس گرفتن نبودی و می خواستی از پشت میز بیرون بری گفتم شاید مهمونها بیان حالت بهتر بشه که بازم اینطور نبود و اصلا برای جشنت آمادگی نداشتی شاید می خواستی بگی من که هنوز یه سالم نشده چرا سنم رو بزرگتر نشون می دین بابا من هنوز نی نیم خلاصه اصلا برا عکس گرفتن همکاری نکردی  و  هدیه خانم هم که مثل تو جوگیر شده بود و موزیک متن می زد و دوتایی دست به هم داده بودین و اغتشاش ایجاد کرده بودین  وقتی دیدم که اصلا نتونستیم عکس درستی بگیریم دست به دامن بابایی شدم تا بیاد خونه و تو گرفتن یه جشن تولد زورکی کمکمون کنه تا شاید یه چند تا عکسی بگیریم بابلاخره بابایی اومد و هرجوری بود سر وتهش رو هم آوردیم  و بعدش لباسات رو عوض کردم و تو هم از اینکه مطمئن شدی کسی نمی خواد ازت عکس بگیره دیگه بداخلاقی نکردی و بعد هم که شب بود و بابابزرگ هات و شوهر عمه هت و شوهر خاله هات اومدن و دور هم یه شام سبک (البته با شرمندگی)خوردیم و کیک و.... اما یه چیز دیگه اینکه دوست داشتیم  عمه وحیده و عمه عاطی و  عمو وزن عمو مریم ومتین و خاله لیلاو کوثر و عموها باشن که متاسفانه جور نشد اما همشون زحمت کشیدن و تلفنی تولدت رو تبریک گفتن انشالله سال دیگه یه جشن بزرگ تر و کنار همه اونایی که دوستشون داریم.این از اتفاقات جشن تولدت ولی انشالله یه پست هم برای جشن تولدت می زارم تا سوپرایز بعدی رو برات بنویسم.

 و اما عکس های جشن تولدت

می خوام خودم خونه رو تزئین کنم

حالا این بادکنک رو کجا بزنم

آفرین به خوذم چه خوشگل تزئین کردم تشویق

 این نوشته ها رو عمو پیمان دوست بابایی نوشته

اینم کیکمه ببینین چقدر خوشگله

چه خوراکی هایی حیف که به من نمی دن بخورم

خب نشستم یالا دیگه تولد بگیرین کار دارم

ای بابا یه چیزی بخونین همش خودم باید بخونم تولد تولد تولدم مبارک

بابایی چی برام  گرفتی قول می دم به کسی نگمسوال

 بابایی بده خودم بشمارم یه وقت کم نداده باشی

حسابی خجالتم دادین راضی به زحمت نبودم

اینم ریحانه خانم دختر عمه ام که همش دوست داره بغلم کنه

هههه چه خنده دار یعنی این نی نیه منم

 

یکم از خودم پذیرایی کنم

وای که چقدر من خوشحالم

حالا یکم هم بازی کنیم

خدایا شکرت دیگه جشن تولد تموم شد بابا چقدر ازم عکس می گیرین

آقا جون یا منو بگیر یا هدیه خانم رو من خجالت می کشم پیش دخترها بشینم

این عکسم   ساعت ١.٣٠ شب  انداختم و هنوز نخوابیدم ببینین دور چشمام قرمز شده

اینم از کادوهای خوشگل تولد البته بیشترشون نقدی بودن

 

هدیه عمو محمدرضا و زن عمو و متین جون

هدیه عمه وحیده و عمو عباس و ثنا گلی

هدیه های عمه عاطفه و عمو امین

             

هدیه عموعلی دوست بابایی و خاله زهرا و طه جون

  دست همه درد نکنه چرا زحمت کشیدین....

واینم کارت تولدمه که مامانم زحمتشو کشیده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان منتظر
9 خرداد 92 13:33
امیررضا جون تولدت مباااااااااارک


ممنون خاله جون انشالله تولد نی نی جووووووووووووووووون
عمه انیس
9 خرداد 92 18:46
قربونت برم جیگر عمه
ایشالا تولد 100 سالگیت نفس عمه



ممنون عمه جون
مامان ثنا
11 خرداد 92 14:31
تولد امیری جونم مبارک با هزاران گل تقدیم به وجود نازنینش


ممنون عمه جونننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننم
مامان ثنا
12 خرداد 92 10:54
آپم. بیاید سر بزنید بهم امیری و زن دایی
شقایق
13 خرداد 92 1:22
عزیزممممممم تولدت هزار بار مبارک ایشالا 120 ساله بشی و کنار مامان و بابات خوشبخت ترین باشی و هیچ ارزویی برات ارزو نمونه خوشکل و خوشتیپ من


ممنون خاله جونم انشالله تولد آوینا جون انشالله زیر سایه شما همیشه شاد و سلامت




مامان مهدیار
17 خرداد 92 15:48
سلام امیر رضا جووووووووووون



تولدت مبارک فرشته کوچولو



عزیزم انشالله که 120 سال کنار مامان و بابای مهربونت شادو سالم زندگی کنی



برات بهترین ها رو آرزو میکنم شاپرکم



مامانی حسابی زحمت کشیدیا



همه چی خوب و عالی بود



واقعا خسته نباشی






ممنون خاله جونم الهی 120 سالگی مهدیار جونم

مامان حسین جون
25 خرداد 92 8:24
تولد تولد تولدت مبـــــــــــــــــــارک





ممنون خاله جونم آدرس وبتون رو برام بزارید

مامان ثنا
25 خرداد 92 16:05
زن دایی برای بازی وبی دعوت شدی . به وبلاگم سر بزن
مامان علی اکبر
25 خرداد 92 18:54
سلام حالتون خوبه؟
شناختین؟دختر عمو حسینم.اهواز.
ماشاالله امیر رضا جون واسه خودش مردی شده....
چند دفعه اومدم وبتون اما قسمت نظر دهی نداشت تا اینکه از عمه جون امیر رضا پرسیدم.
پیش ما هم بیاید....



ممنون خاله جون که به ما سر زدین لینکتون کردم
مامان علی اکبر
25 خرداد 92 18:55
راستی مامان جون لینکتون کردم
مامان علی اکبر
1 تیر 92 10:25
سلام ممنونم که بهمون سر زدید. عکسای عکس پرینت به نظر من عالی هستن. 30تا عکس 10 در 15 چاپ میکنن قیمتش54900 ریال. اگه تهران باشی 24 ساعته تحویل میدن.اما غیر تهران بعد از 2روز کاری تحویل میدن. اگه خواستی چاپ کنی حتما باید عکسا رو 10 در 15 براق انتخاب کنی. اگه سوال دیگه ای داشتی در خدمتم
مامان ثنا
6 تیر 92 8:53
سلام. رمز رو خصوصی داری