امیر رضاامیر رضا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

امیررضا جون نفس مامان وبابا

جشن تولد دوسالگی

1393/3/27 1:11
نویسنده : مامانی
4,745 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم ارامتر گام بردار تا من جای گامهایت نفس بکشم

امروز روز تولد توست

و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم

که تو خلق شده ای برای من

تا زیباترین لحظه هایم را بسازی.......

دو سال از با تو بودن گذشت

از وقتی مادر شدم معنی دلشوره را فهمیدم

معنی اضطراب را

معنی عاشق شدن تا مرز جنون را......

عاشقانه هایم برایت تمامی ندارد

وقتی تو بهترین اتفاق زندگی ام باشی

برایم بخند .....

انقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده های کودکانه ات را.......

تا وقتی هستی تا وقتی دستهای گرم وکوچکت

همراه دستهای خسته من است

و تا زمانی که همسفر جاده ی زندگی منی

من زنده هستم

امید زندگی تولدت مبارک........

عزیز دلم امسال به دلایلی از جمله کمبود فضا و... جشن تولد دو سالگیت دو قسمت  شد .

که البته خوشبحال شما شد و کلی از تولد گرفتن لذت بردی خدا به دادمون برسه احتمالا سال دیگه 3 تا جشن و سال بعدش 4 تا و همینطور ادامه دارهخندونک

البته برای وجود نازنینت هر روز هم که جشن بگیریم بازم کمه آخه تو تمام زندگی ماییمحبت

روز نیمه شعبان جشن تولد اولت بود که بابا جون و مامان جون و خاله ها رو دعوت کردیم .

شب قبل خاله سمانه و عمو محمد اومدن پیشمون و خاله زحمت درست کردن کیک و ژله رو کشید بنده خدا تا نصفه شب بیدار موند و کیکت رو پخت وصبح هم تزیینش کرد و نهار هم ما دعوت بودیم خونه عمه افسانه رفتیم و زود اومدیم تا من وسایل پذیرایی و تزیین نصفه نیمه رو تموم کنم .علت این که نتونستیم کارهامون رو زودتر انجام بدیم یکیش اینبود که این روزها سرم خیلی شلوغه و تقریبا به هیچ کاریم درست نمی تونم برسم هم یه سری اتفاقات که خیلی تو روحیمون تاثیر داشت .

خلاصه  این که تزیینات خیلی خلاصه و مفید بود تزیینات رو هم که کلا خودم درست کرده بودم با همکاری بابایی البته اونم تو فرصتی که شما خواب بودی تم تولدت هم خرگوشی بود که نتونستم چیزی مربوط به تم تولدت تو بازار پیدا کنم وقت عوض کردنو فکر کردن روی  تم رو هم نداشتم به همین چیزهای ساده ای که خودم درست کرده بودم بسنده کردم .البته اینم بگم با این که ساده بودن ولی خودم از دیدنشون لذت می بردم چون هر تیکش رو با عشقی که به تو داشتم درست کردمبوس
خلاصه شب که مهمونها اومدن کلی ذوق زده بودی و اصلا یکجا بند نمی شدی اونقدر خوشحال بودی که نمی دونستی چیکار کنی هر کاری می کردیم که بشینی و عکس بگیری اصلا بیشتر از چند ثانیه سر جات بند نمی شدی ولی از فوت کردن شمع خیلی خوشت اومده بود و همش دوست داشتی تکرار کنی وکلی ذوق می کردی و برا خودت دست می زدی .
این از جشن تولد  اول  عکس هاش رو تو ادامه مطلب می زارم

اما جشن تولد دوم رو بیا ادامه مطلب

 

اما جشن تولد دوم رو هم جمعه بعد گرفتیم  آقاجون و عزیز  و عمو و عمه ها مهمونمون بودن.

اینبار زحمت کیک درست کردن رو هم خودم کشیدمخندونک

یکی از دلایلی که کیک رو سفارش ندادیم بیرون چون همه با خامه زیادی مخالفن و یکی دیگه می خواستم کیک حداقل با تم تولد یکی باشه و قنادی ها با تم ما کیک 5 کیلویی می پختن به خاطر همین ترجیح دادم خودم کیک رو درست کنم هم به تم تولدت می خوره هم رژیمی تره که برای این که کارهام زیاد نشن روز پنجشنبه کیک رو پختم و تزیین کردم .

روز تولدت همش خدا خدا می کردم تا ساعت 11 بخوابی که تا بعد از نهار خوش اخلاق باشی ولی از بد شانسی ساعت 8 و نیم بیدار شدی و وقتی بابایی اومده بود پیشت و بهت گفته بود امروز تولدته کلی ذوق کرده بودی .

بعد که اومدی پایین همش تو خونه خاله سمانه و عمو محمد رو صدا می کردی قربونت برم که یادت بود  هفته قبلش خاله و عمو شب قبل از جشن تولدت اومدن پیشمون تا کمکمون کننآرام

کلا تا ظهر مشغول بودیم و خدا رو شکر همه چی سر موقع آماده شد .بعد از نهار هم که جشن تولدت رو گرفتیم و خیلی خوش گذشت .

اینم از عکس های جشن تولدها

                                                  

کیک خاله سمانه پزمحبت

  

 

 

 

 

 

 

 

                     لیبل خرگوش و هویج دست ساخت مامان و نوشیدنی آب طالبی

ژله خرده شیشه که متاسفانه مال جشن تولد دوم از بس که باهام همکاری کردی کاملا وا رفتگریه

ریسه هویجی اسم امیررضا و حرگوش ها با عدد 2 دست ساخت مامان .البته اگر خوب نشدن با کمال شرمندگی توی کوتاهترین زمان ممکن درست شدن انشالله جبران می کنمخجالت

کلاه خرگوشی رو قرار بود برای کل مهمون کوچولوها درست کنم که چون زیاد ازش استقبال نکردی احتمال دادم بقیه وروجک ها هم استقبال نکنن .آرام

یکی از خرگوش کوچولوهای جشن تولدت (امیر مهدی جونم)بوس

قربونت برم. در حال خوندن (تبدی. تبدی)یعنی تولد،تولد،تولدت مبارک

در حال جو دادنچشمک

بیا شمع ها رو فوت کن تا صد سال زنده باشیمحبت

جشنجشنجشن

حالا کیک رو ببریم تشویق

عزیز دلم داری بشقابها رو آماده می کنی برای تقسیم کیکخوشمزه

و حالا اصل مطلب کادو بابا و مامان .مبارکت باشه نفسممحبت

بلافاصله در حال روشن کردن تبلت .دیگه اصلا صدامون رو هم نمی شنیدیخندونک

بریم سراغ جشن تولد دوم

 

اینم از کیک مامان پز .نخندی ها زیاد قشنگ نیست اخه من که ناشیبی حوصله

جمع نی نی ها به ترتیب محمدمبین کوچولو و امیرخان وثناخانم و هدیه گلی

وبازهم امیری در حال جو دادنخندونک

ا

و بازهم...

اینم یه خرگوش کوچولو دیگه

ببین شما و ثنا چه متعجب نگاش می کنینخنده

به نظرتون این دو تا خرگوش کوچولو خیلی عجییییییب ساکت ننشستنمتفکر

 

و امیری سخت درگیر کادو باز کردنخسته

و اینم کادوهای تولدت

همینطور مقداری هدیه ها نقدی  بودن + یک حوله تن پوش قشنگ

دست همگی دردنکنه از جمله عمه عاطی با این که تو جشن نبود از راه دور هوات رو داشت انشالله برا نی نی کوشمولوش جبران کنیمبوس

                                   

 

 

پسندها (7)

نظرات (16)

عمه عاطی
7 تیر 93 11:19
دلم گرفت ........ قربون نی نی ها برم ...... اون عکسشون که همشون نشستن خیلی بامزس...... بعدشم به نظرم تو اون عکس که ثناو هدیه ساکت نشستن احساس میکنم ناراحتن ... حسودیشون شده .... یه حسه بامزه ای دارن که خوش به حال امیررضا که تولدشه ...... خیلی به اون عکسشون خندیدم ..... الهی من قربون امیریم برم که دوساله 3تا جشن میگیره و من نیستم .... ایشالا تولد 100 سالگیت .... بعدشم مامانی کیکات خیلی خوشگلن همین که هنر دست خودته ارزش داره و الاکه همه جا کیک میفروشن ..... مبینی هم که دیگه جای خودشو داره خرس سیاهم ....
مامانی
پاسخ
نه عمه جون گریه نکن انشالله سال دیگه تولدم شما و نی نی پیشمونین آره منم از این عکسشون خوشم میاد کلی عکس خوشمل دیگه هم هست انشالله اومدی نشونت میدیم نمی دونم عمه جون یعنی واقعا حسودیشون شدهفک کنم متعجبا که چه خبر این همه عکاس و فیلمبردار مگه چی شده آخه تقریبا همه داشتن عکس می گرفتن ممنون از تعریفت مطمئنن به پای کیک های شما که نمی رسن .
مامان پرهام
8 تیر 93 1:01
تولدت مبارک عسیسم
مامانی
پاسخ
ممنون خاله جون
مامان پرهام
8 تیر 93 1:02
به به چه مامان هنرمندی
مامانی
پاسخ
شما لطف دارین
مامان پرهام
8 تیر 93 1:02
چه کادوهای خوشملی
مامانی
پاسخ
قابل شماو پرهام جونم رو نداره
مامان پرهام
8 تیر 93 1:02
جای ما هم سبز
مامانی
پاسخ
حتما
مامانِ بهار
8 تیر 93 13:02
چه کادوهای خوشگلیمنم کیک موخاااااااااااامممممم
مامانی
پاسخ
قابل شما رو نداره تشریف بیارین مامانم براتون از این کیک ها می پزه
مامان امیررضا
9 تیر 93 15:07
روزه ، تمرين كلاس زندگي درس ايثار و خلوص و بندگي روزه ، زنجير هوا گسستن است ديو و بت هاي درون بشكستن است ماه در خودنگري و خودكاوشي لب فرو بستن ، نگفتن ، خاموشي درك مسكين از دل و جان كردن است زندگي همچون فقيران كردن است قهرمان صحنه تقوا شدن همچو ماهي زنده دريا شدن ماه ميهمان وضيافت برخدا جام بخشش ، ماه سرشار ازعطا روزه ، پرواز و عروجي ديگر است حلول ماه رمضان بر شما و خانواده محترمتان مبارک التماس دعا
مامانی
پاسخ
ممنون همچنین بر شما
مامان و بابا
9 تیر 93 15:08
به به تولد......چه جشنی......چه کیکی.....چه کادوهایی...... ایشالله تولد 20 سالگی امیررضا جون....
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم .جای شما خاااااااااااااالی
سپیده..مامانه پارسا
10 تیر 93 17:39
تولدت مبارک خوشکل خالهههه ایشالا سالهای سال از این تولدای خوشمل ببینی
مامانی
پاسخ
ممنون خاله جون مهربون.انشالله همچنین پارسا جونم
مامان امیـــرحسیــــن
11 تیر 93 13:46
عجب تولد با شكوهي.. ماماني و بابايي خسته نباشيد! يه چيزي تبلت برا بچه تو اين سن يه كم زود نيست!! كادوي تولد دو سالگيش تبلت باشه كادوي تولد بيست سالگيش چي ميخواد بشه!!
مامانی
پاسخ
خاله ممنون از تعریفتون درسته تبلت برای بچه به این سن و سال خیلی زوده ولی ما یه مشکل بزرگ داشتیم این که هر جا می رفتیم بچهها از کوچیک و بزرگ گرفته تبلت دستشون بود و بازی می کردن این فسقل خان هم می خواست با تبلتشون بازی کنه و هیچکی حاضر نمی شد دستش بده در نتیجه هر بار کلی گریه و زاری و دعوا می شد نه این راضی می شد که سراغ تبلت ها نره نه اونا راضی می شدن جلو فسقلی تبلت رو رو نکنن و هر بار دیگه همه بهمون شکایت می کردن که چرا براش نمی خرید و این شد که شد دیگه و رفتیم زیر بار خرید تبلت البته الان هم زیاد دستش نمی دیم و شکر خدا کمتر بهونه تبلت رو هم می گیره و یه چیز عادی شده براش انشالله اونموقع اونقدر درکش بالا هست که ارزش مادی کادو رو نسنجه و قیمت هدیه تولدش براش مهم نباشه
سمانه(مامان سروش)
11 تیر 93 14:45
ای جانم!!!!!!!!!!! تولدت مبارک نازنین پسرم ایشالا د سال زنده باشی امید دل خاله
مامانی
پاسخ
ممنون خاله جونم . همچنین سروش جونم زیر سایه مامان و بابای مهربونش
سمانه(مامان سروش)
11 تیر 93 14:57
ای ول به مامان و خاله سمانه با این کیکهای خوش آب و رنگ!!
مامانی
پاسخ
ممنون از تعریفت . کلی اعتماد به نفسم رفت بالا
سمانه(مامان سروش)
11 تیر 93 14:58
مبارکت باشه کادوهات پسملی تبلت باز
مامانی
پاسخ
ممنون خاله جون قابل شما رو ندارن
مامان پرهام
17 تیر 93 1:10
°°°°°°°°°°°°|/ °°°°°°°°°°°°|_/ °°°°°°°°°°°°|__/ °°°°°°°°°°°°|___/ °°°°°°°°°°°°|____/° °°°°°°°°°°°°|_____/° °°°°°°°°°°°°|______/° °°°°°°______|_________________ ~~~~/__ بيا اينم وسيله حالا ديگه_\~~~~~~ ~~~~~/ _ميتوني بهم سر بزني _\~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸..... *•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* _________________##________##
مامانی
پاسخ
چشم اومدم
معین جون
18 تیر 93 14:21
سلام تولد امیر جون مبارک ایشاله 120سالگیت دست مامانی هنرمند درد نکنه هندونه هم خیلی خوشجل درستش کردین
مامانی
پاسخ
ممنون عزیم . نظر لطفته .
مامانی فاطمه
21 مرداد 93 12:22
تولد واااااااااااااای شرمنده بخدا خدمت نرسیدم باکلی تاخیر مبارک باشه امیر رضا جونم ایشااله تولد 200 سالگیت رو جشن بگیری عزیزدلم
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم اختیار داری گلم .ولی معلومه خیلی وقته پیش ما نیومدی ها ممنون عزیزم همچنین فاطمه جون گلم