امیر رضاامیر رضا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

امیررضا جون نفس مامان وبابا

واکسن 4 ماهگی

1392/1/31 1:11
نویسنده : مامانی
331 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم ماجرای واکسن زدن 4 ماهگیت هیچ وقت از ذهنم دور نمی شه که چقدر اذیت شدی و با بی قراری هات ما رو هم سردرگم کرده بودی .اون روز صبح من وبابایی تو رو بردیم مرکز بهداشت تا واکسن هات رو بزنی قبل از زدن واکسن کلی شیرنکاری درآوردی و کلی برامون خندیدی عزیزم.موقع زدن واکسن ها اینبار هم بابایی پاهات رو محکم گرفت تا واکسن ها رو بزنی تو هم کلی گریه کردی ولی وقتی بابایی بغلت کرد آروم شدی بعد هم که اومدیم خونه همه چیز خوب بود منم سروقت بهت استامینوفن می دادم تا تب نکنی  و حوله گرم برات می گذاشتم.اما شب که شد بی قراری هات شروع شد و حاضر به شیر خوردن نبودی شب هم توی خواب همش ناله می کردی هروقت که می خواستم شیر بهت بدم کلی جیغ می کشیدی و حاضر نیودی شیر بخوری فکر می کردم بخاطر درد واکسن هاست و زود خوب می شی فقط با شیشه شیر می خوردی چند روزی گذشت و بی قراریت بهتر نشد و فقط وقتی بغلمون بودی ساکت می شدی و حاظر به شیر خوردن نبودی من و بابایی بایست کلی تابت می دادیم تا خوابت بگیره بعد توی خواب شیر بخوری به قولی اعتصاب شیر کرده بودی بابایی هم از دکترت پرسیده بود و گفته بود تا یک هفته بعد از واکسن طبیعیه اما یک هفته گذشت و بهتر نشدی یک روز صبح هم که از خواب بیدار شدیم دیدیم که ملاجت قرمزه و یکم باد کرده چون تا قبل از اون کاملا فرو رفتگیش معلوم بود همون موقع تو رو بردیم پیش دکترت و دکتر گفت که تو به واکسن سیاه سرفه حساسیت داری و دیگه نباید اون رو بزنی و خدا رو شکر واکنش خیلی شدیدی نشون ندادی ولی اگر یکبار دیگه بزنی ممکنه واکنش شدیدتری نشون بدی و چون توی این 12 روز فقط 100 گرم اضافه وزن داشتی شیر خشکsmaرو برات نوشت وگفت با سرنگ بهش بدین تا شیر مادر رو هم بخوره ما هم جند باری باسرنگ شیر بهت دادیم ولی احساس کردیم اینطور برات هیچ مزه نمی ده دیگه دل رو زدیم به دریا و با شیشه بهت شیر دادیم تو هم خیلی خوب شیر رو می خوردی شکر خدا بعد از اون دست از اعتصاب برداشتی و دیگه شیر می خوردی و بی قراری هات هم خیلی کم شد 1 کیلویی هم وزن اضافه کردی قربونت برم عزیزم که چقدر اذیت شدی و ما نتونستیم کاری برات انجام بدیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)