پسرم دسته گله
سلام عمرم ،نفسم،زندگیم .
دسته گلم الان که این پست رو دارم برات می زارم 3 روز هست که دیگه برا خودت مردی شدی و دیگه اصلا شیر نخوردی . توی یه پست دیگه مفصل ماجرای از شیر گرفتنت رو می زارم برات .
قربونت برم پسر صبورم این روزها شدیدا عاشق کتاب خوندن شدی و روزی چند بار کتاب هات رو برات باید بخونم بخصوص کتاب (نی نی کوچولو زرنگه)که عاشق این کتابی و همه شعرهاش رو می دونی و اگه یکی رو جا بزارم یاد آوریم می کنی
راستی یه روز که بهونه کتاب خوندن رو می گرفتی همینطوری شروع کردم 3 جمله از 3 کتاب رو پشت سرهم خوندم اینطوری ( نی نی کوچولو با باباش ،کاکل حنای دم زری ، تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه) یکهو دیدم دستت رو گذاشتی رو شکمت و بلند بلند می خندی طوری که اشکت دراومد (ای وروجک خوب حواست هست)
پسرم داره برام کتاب می خونه تا لالا کنم
یه پسر خود شیفته که تا چشمش به آلبومش بیفته باید اون رو بیاره از توی کمدش و کلی امیر امیر رو بوس کنه (امیر امیر اسمیه که خودت گذاشتی قبلا اسمت رو امیری می گفتی)
اینم امیر امیر موسیقیدان در حال گوش دادن به شعرهای شبکه پویا همراه با حرکات دست
گل پسری رفته خرید برای مامانش
به امیری می گم مامان می ری برام بازار خرید کنی ؟
امیری: نه (جزو افعال معکوس یعنی بله)
مامان : امیری چی برام می خری ؟
امیری : مَنَمَ (یعنی بستنی )
مامان : دیگه چی برام می خری؟
امیری : باس (ماست)
مامان : نون هم می گیری ؟
امیری :با حالت عصبانی نههه بابا
از حالا رسما اعلام کرد سر صف نانوایی نمی ره
فسقلی دوغ رو گذاشته صندوق عقب ماشینش احتمالا می خواد بره گردش
اینم یه جوجه عصبانی (قربون اون عصبانیتت برم )
یه روز که داشتیم با هم بازی می کردیم خواستم ببینم مفهوم حالت های چهره رو بلدی یا نه هیچوقت باهات کار نکرده بودم یکهویی به ذهنم خورد ازت پرسیدم امیری عصبانی شو حالت عکس بالا رو گرفتی
بعد پرسیدم خندان و گریان و شاد و شکمو یا کسی که سرش درد می کنه یا پاش درد می کنه ( برای شکمو یه کار جالب می کردی یعنی داشتی غذا دهنت می گذاشتی اونم تند تند)قربونت برم که کل این مفاهیم رو قشنگ اجرا کردی خیلی بامزه انجام می دادی می خواستم عکس بگیرم اصلا همکاری نکردی فقط از حالت عصبانی تونستم عکس بگیرم
.