دستپخت پدر برای پسر
عزیز دلم روز جمعه نزدیک های ظهر بود که من مشغول مرتب کردن بودم و تو هنوز چیزی نخورده بودی و چون بابایی بیکار بود ازش خواهش کردم بیاد برات فرنی بپزه .
البته اول تو دلم گفتم الان مخالفت می کنه اما بدلیل علاقه شدیدش به تو من رو بهت زده کرد و سریع قبول کرد و منم دستور پختش رو گفتم و بابایی درستش کرد که انصافا هم خوب بود.ولی آشپزی کردن بابایی واقعا یه حرکت بی نظیر بود.
پسرم منتظر دستپخت بابایی
یعنی می خواد برام چی درست کنه
بزار فوتش کنم اوف نشی
عجب فرنی برام درست کردی بابایی
مراسم بعد از پخت فرنی توسط پدر وپسر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی